قدم به قدم؛ از ارزش‌ها تا اقدامات و اهداف

در زندگی هر کسی برخی رفتارها و ویژگی‌های اخلاقی اهمیت بالاتری دارند. اما این فضیلت‌ها و ویژگی‌ها را برای خودمان انتخاب می‌کنیم و آنها به عنوان راهنمای درونی ما در زندگی عمل خواهند کرد، این فضایل و ویژگی‌ها مجموعا ارزش‌های هر فرد را تشکیل می‌دهند.

درواقع ارزش‌های شما، عادات شما را تشکیل می‌دهد و شما بر اساس عادت‌هایتان زندگی می‌کنید. مثلا کسی که مهربانی در زندگی‌اش یک ارزش باشد همواره تلاش می‌کند تا این ارزش را در زندگی اجرا کند.

ارزش‌های شما توصیف می‌کنند که می‌خواهید چگونه انسانی باشید و چطور با خودتان دیگران و جهان پیرامونتان رفتار کنید. این موارد جزئی از ارزش‌های فردی هستند:

ارزش ها و اهداف

ارزش‌ها چه زمانی خود را نشان میدهند؟

اگر شما تعدادی ویژگی برای خودتان انتخاب کنید و در شرایط عادی بدون استرس و چالش از آنها استفاده کنید، نمی‌توان گفت اینها فضایل شما هستند؛ اما اگر در موقعیت‌های پراسترس سخت و چالش زا این ارزش‌ها را بروز دادید می‌توان گفت که این فضایل شماست.

برای مثال اگر صبور بودن در زندگی شما ارزش باشد، در شرایط به دور از سختی که شما منتظر چیزی نیستید و نباید برای چیزی صبر کنید این ارزش خیلی خود را نشان نمی‌دهد. اما اگر شرایط بحرانی و حساسی پیش آمد و نیاز بود که برای رسیدن به نتیجه یا گذر از آن شرایط صبر داشته باشید، آن وقت ارزش‌ها خود را بروز می‌دهند.

این تمرین را همین الان انجام دهید!

  1. من و شرایط غیرقابل تغییر؛ به پرسش‌های زیر پاسخ دهید تا درک درست‌تری نسبت به ارزش‌هایتان داشته باشید.
  2. آیا در زندگی خود شرایطی را یاد می‌آورید که کاملا از کنترل شما خارج بوده؟
  3. آیا در آن شرایط می‌دانستید که چگونه انسانی می‌خواهید باشید؟
  4. چه کاری انجام دادید؟
  5. آیا نیاز به مهارت خاص یا جدیدی داشتید که از پس آن شرایط بربیایید؟
  6. آیا شهامت لازم برای مقابله با آن شرایط را داشتید؟

اما اگر در این موقعیت های سخت بر اساس ارزش‌های ما عمل نکردیم چه؟

آنگاه می توان گفت که ما دچار دوپارگی شخصیت هستیم، که این ناشی از تفاوت بین آنچه که دوست داریم (ارزش‌ها) و آنچه که به آن عمل می‌کنیم است. این موضوع باعث ایجاد یک احساس شدید منفی در فرد می شود چرا که برخلاف آنچه واقعا دوست دارد عمل کرده است.

برای مثال فرض کنید که برای شخصی انجام صحیح کارها به بهترین شکل ممکن یک ارزش است حالا اگر به دلایلی نفر کاری را انجام دهد که سطح رضایت آنچنان نسبت به آن کار نداشته باشد، می‌توان گفت که او بر اساس ارزش هایی که برایش وجود دارد عمل نکرده و این بسیار برای او آزار دهنده است. حتی اگر دیگران هم نتوانند آن کار را کاملاً به درستی انجام دهند، اذیت می‌شود چرا که بر اساس ارزش‌های او کار انجام نشده است.

پس در گام نخست می توان گفت شناسایی صحیح ارزش و اهمیت والایی دارد و ضروری است که ما ارزش‌هایمان را به درستی بشناسیم و درک کنیم. اما اقدام بر اساس آن ارزش‌ها نیز به همان اندازه مهم است.

اقدام چیست؟

آنچه که انجام می‌دهید از طریق دست و پاهایتان یا آنچه که می‌گویید از طریق دهانتان؛ واضح است که هرچه تمرکز روی نحوه اقدامات ما بیشتر باشد، بهتر (بیشتر بر اساس ارزش‌های مان) با دنیای پیرامون افراد و اتفاقات ما مواجه می‌شویم. خوب است برای درک بهتر اقدامات این سخن از مولانا را باهم بخوانیم.

مولانا می‌گوید از آدمی کاری بر می‌آید که آن کار نه از آسمان برمی‌آید و نه از زمین و نه از کوه ها اما تو میگویی کارهای زیادی از من برمی‌آید! این حرف تو به این می‌ماند که شمشیر گرانبهای شاهانه را ساطور گوشت کنی و بگویی آن را بیکار نگذاشته ام. یا اینکه در دیگی زرین ‌شلغم بار کنی و کارد جواهرنشانی را به دیوار فرو ببری و کدوی شکسته‌ای را به آن بیاویزی! ای نادان این کار از میخ چوبی نیز برمی‌آید، این قدر خود را ارزان مفروش که بسیار گرانبهایی.

بنابراین شناسایی ارزش ها و فضیلت های مهم زندگی و طراحی زندگی بر اساس آن‌ها از مهمترین مفاهیم بنیادین و گام‌های راهبردی شخصی و مدیریت خود است.

اما بعد از شناخت اولیه ارزش‌ها و اقدامات، بهتر و کامل‌تر و با جزئیات بیشتر این موارد را با هم بررسی می‌کنیم.

چند سوال مهم از خود!

  • چه چیزی واقعاً برایم مهم است؟
  • برای رسیدن به چه چیز در زندگی حاضرم ایستادگی کنم؟
  • می خواهم چگونه انسانی باشم (انسانی که می خواهم باشم چه ویژگی هایی دارد؟)
  • دوست دارم چطور با خود و اطرافیانم رفتار کنم؟
  • زندگیم چطور باشد من از کیفیتش راضی خواهم بود؟

هر کاری که ما انجام می‌دهیم هدفی دارد. دقیقا هر کاری!

از غذا خوردن و خوابیدن و تلویزیون دیدن تا ورزش کردن، درس خواندن و غیره هر چیزی که فکرش را بکنید به دلیل هدفی انجام می‌شود. اما همگی ما اهدافی برای خودمان در زندگی داریم که بسیار فراتر از انجام کارهای روزمره است!

مثلا ما درس می‌خوانیم تا پزشک یا مهندس شویم تا به جامعه کمک کنیم یا پول در بیاوریم، یا در یک دانشگاه خوب قبول شویم یا رتبه خوبی بیاوریم. کارخانه دار سعی می‌کند فروشش را بالا ببرد، کارمند سعی می‌کند، کار خود را به درستی انجام دهد تا شغلش حفظ شود و ارتقا پیدا کند، پدر و مادر ما برای تعویض خانه پول جمع می‌کنند و…

اما چقدر اقدامات ما بر اساس اهداف بزرگی است که برای خودمان تعریف کرده‌ایم؟ آیا اصلا به این فکر می‌کنیم که این اهداف نیازمند چه اقداماتی هستند؟

اکثر افراد جامعه و حتی جهان برای پاسخ به این سوال پاسخ ندارند.
چرا که انسان به طور کلی علاقه دارد به شکل خودکار و بدون تغییرات آنچنانی زندگی کند، نه اینکه آگاهانه انتخاب کند و در صورت نیاز تغییر ایجاد کند. دلیل نارضایتی اکثر افراد از زندگی هم دقیقا همین است.

حتماً شده که با خودتان بگویید:

  • امروز هیچ کاری نکردم و فقط وقت تلف کردم
  • از صبح تا شب هر چقدر تلاش می‌کنم نمی‌توانم دو ساعت مفید درس بخوانم
  • همیشه پای کتاب هستم اما خوب یاد نمیگیرم
  • یا مواردی از این دست که غالبا باعث ایجاد حس ناراحتی و ناامیدی هم می‌شوند…

در این حالت زندگی اتوماتیک جلو می‌رود و ما هیچ کنترلی روی آن نداریم به همین دلیل هم با بهت و حیرت به روز یا روزهای خودمان نگاه می‌کنیم و متعجب می‌شویم که چطور زمان از دست می‌رود!

اما اگر ما اهداف و اقدامات ما را هم راستا کنیم چه می‌شود؟ زندگی ما معنی پیدا می‌کند، سطح رضایتمندی از زندگی بالا می‌رود و از زندگی خودکار فاصله می‌گیریم و می‌توانیم اقداماتمان را بر اساس خواسته‌هایمان قرار دهیم و زندگی را تحت کنترل خود در بیاوریم.

اگر ما بیاییم به سوالاتی که در اول این قسمت پرسیده شد پاسخ دهیم به این شکل می‌توانیم ارزش های خود را شفاف‌سازی کنیم. این کار اهمیت بسیاری دارد چرا که هرچه ارزش‌هایمان برای ما شفاف‌تر باشد، اقدامات بر اساس آنها نیز بهتر و دقیق‌تر انجام خواهد شد.

ارزش مساوی نیست با هدف !

ارزش و هدف یکی نیستند و با یکدیگر متفاوتند!

اهداف ارزش‌ها
قابل دسترسی و دستیابی به دست آورد نیستند
تا زمان رسیدن به هدف انجام می‌دهیم همواره در زندگی در حال انجام دادن آنها هستیم
به چه چیزی می‌خواهید برسید چگونه انسانی می خواهید باشید
  “ چگونه رفتاری می خواهید داشته باشیم

توجه به تفاوت ارزش‌ها و اهداف بسیار مهم است چرا که شباهت آنها به یکدیگر می‌تواند گیج کننده باشد و حتی بسیاری اوقات افراد از اهداف به جای ارزش‌ها صحبت می‌کنند در حالیکه مقصود صحبت‌هایشان ارزش است.

برای مثال اگر تلاش کردن، ارزش شما باشد و قبولی در یک آزمون هدف شما، حتی اگر در آن آزمون نتوانید نتیجه خوبی بگیرد و قبول نشوید باز هم به تلاش ادامه خواهید داد؛ چراکه تلاش ارزش شماست و با رسیدن یا نرسیدن به هدف‌تان پایان نمی‌گیرد.
ممکن است افرادی را ببینید که بسیار موفق هستند و به خواسته‌های خود هم رسیده‌اند، اما باز هم به تلاش ادامه می‌دهند چرا که این تلاش برای آنها ارزش است.

 استیو جابز، بانیانگذار اپل، میگوید:

ثروتمندترین مرد قبرستان بودن برای من اهمیتی ندارد، باید زمانی که به تخت خواب میروم بگویم امروز یک کار فوق‌العاده انجام دادم این برای من اهمیت دارد.

استیو جابز فقید

ممکن است شما یک شغل کاملاً معمولی داشته باشید و ارزش‌هایی مانند سازنده بودن، موثر بودن، اجتماعی بودن، دقت داشتن و مسئولیت‌پذیر بودن برای شما مهم باشد پس وقتی بتوانید بر اساس این ارزش‌ها عمل کنید احساس رضایت و خشنودی خواهید داشت و از زندگی خود لذت می‌برید.

همینطور ممکن است شغل بسیار خوبی داشته باشید اما نتوانید برای ارزش‌هایتان آنطور که باید اقدام کنید؛ در این صورت میزان رضایت شما بسیار پایین خواهد بود؛
پس می‌توان گفت پیروی اهداف و رسیدن به آنها در عدم وجود ارزش‌ها باعث احساس رضایت نمی‌شود بلکه اهداف باید در راستای اقداماتی باشد که آن اقدامات برای تحقق ارزش هایتان ضروری است.

رفتارتو با ارزش‌هات هماهنگ کن

حال که باهم تفاوت ارزش هدف را شناختیم لازم است بدانیم چه طور باید اقدامات خود را در راستای ارزشهایمان قرار دهیم و اقداماتی که برای خودمان تعریف می کنیم چه ویژگی هایی باید داشته باشند؟

  1. کوچک ترین اقدامات هم اهمیت دارند.

درختان تنومند همگی از دانه‌های بسیار کوچکی رشد کرده اند.

ویلیام اچ مک رون، دریاسالار بازنشسته نیروی دریایی آمریکا، در کتاب تختخوابت را مرتب کن به چیزهای کوچک اشاره می‌کند که می‌توانند زندگی فرد یا دنیا را تغییر دهند. او در مقدمه این کتاب می‌گوید:

همه ما می‌دانیم که زندگی سخت و طاقت فرساست ولی گاهی با انجام کارهای پیش پا افتاده می‌توان به نتیجه‌ای دست یافت که زندگی را تحت تاثیر قرار دهد.

عمل بسیار ساده‌ای مانند مرتب کردن تخت خواب هم می‌تواند برای شروع یک روز نیروی انگیزش شگفت‌آوری داشته باشد و رضایت درونی برای به پایان رساندن یک روز خوب برایمان فراهم کند. برای تغییر جهان اول تختخوابت را مرتب کن.

اتفاقی که برای بسیاری از افراد می‌افتد این است که وقتی به دنبال انجام کارهای بزرگتر می‌روند از اقدامات کوچک غافل می‌شوند در حالی که انجام اقدامات کوچک در بلند مدت، خود اثر بسیار بزرگی خواهد داشت. به علاوه می‌تواند باعث احساس رضایتی شود که این حس رضایت انجام کارها را بسیار بادقت‌تر و با کیفیت‌تر خواهد کرد.

نکته مهم دیگر در توجه به اقدامات کوچکتر، برای انجام آنها، حل آسان‌تر مشکلات و موانع است. به عنوان مثال بسیاری از ما خواب نامنظمی داریم یا دیر می‌خوابیم! این یک مانع در راستای ارزش‌های ماست چرا که کیفیت فعالیت‌های ما در طول روز را کاهش می‌دهد و باعث کسلی، خواب آلودگی و خستگی می‌شود و مهمتر از همه سلامتی ما را تهدید می‌کند.

اگر بخواهیم آن را از سر راه برداریم نمی‌توانیم به یکباره تصمیم بگیریم که در ساعت مشخص بخوابیم و بیدار شویم، چراکه بدن ما و ساعت زیستی درونی‌مان اصلا به این موضوع عادت ندارد و حتی اگر تغییر ایجاد کنیم، این تغییر و شرایط جدید ماندگار نخواهد بود و پس از مدتی دوباره به روال قبلی بازمیگردد.

پس چیکار کنیم؟

باید به مرور و آهسته آهسته نظم ایجاد کنیم. مثلا اگر هر شب ساعت ۳ میخوابیم، تلاش کنیم این میزان را روزانه یا هفتگی به مقدار کمی تغییر دهیمو یعنی یک هفته ۲:۳۰ بخوابیم، هفته بعد ۲ بخوابیم و… تا یک ثابت واقعی برسد و تهدیدی برای ما و سلامتی‌مان نداشته باشد. البته برای هر تغییری، از بین بردن موانع نیز ضروری است.

بسیاری اوقات عواملی موجب دیر خوابیدن ما می‌شود که ابتدا باید این موانع را حذف کنیم. یکی از مشکلات فراوان دانش‌آموزان برای خوابیدن مسئله گوشی موبایل است که اغلب اوقات تا نیمه‌های شب مشغول کار با آن هستند و همین موضوع باعث دیر خوابیدن آنها می‌شود.

  • برای اقدامات تان برنامه ریزی کنید.

خب تلاش کردن برای ۹۹ درصد افراد ارزش است! همه اهمیت درس خواندن را می‌دانند و کم و بیش هم درس می‌خوانند. ولی کمتر کسی برنامه‌ریزی می‌کند و به برنامه‌اش پایبند می‌ماند.

برای اقداماتتان در هر زمینه‌ای هستند برنامه ریزی کنید؛ به این شکل کارهایی که قرار است انجام دهید طبقه‌بندی‌شده خواهید داشت و کاملا می‌دانید که چه کار می‌خواهید بکنید و دیگر سردرگمی برایتان پیش نمی‌آید.

البته که اقداماتی که انتخاب می‌کنید و قرار است انجام دهید باید واقع گرایانه باشد.
بعضی اوقات با بالارفتن اهمیت ارزش‌ها یا نگرانی در خصوص آنها، اقدامات خود را طوری تعریف می‌کنیم که بیشتر شبیه به آرزو است تا یک اقدام برای تحقق ارزش‌ها؛
در صورتی که هر چه اقدامات ما واقع‌گرایانه‌تر و شدنی‌تر باشد، بهتر می‌توانیم آنها را انجام دهیم و رضایت بیشتری خواهیم داشت.

برای مثال اگر تا الان مطالعه منظم نداشته‌اید و ساعت مطالعه‌تان نوسان زیادی دارد، لازم نیست در شروع برنامه‌ریزی برای خودتان ساعت مطالعه بالایی درنظر بگیرید یا خیلی سریع بخواهید ساعت مطالعه خود را بالا ببرید بلکه باید از یک ساعت مطالعه کم شروع کنید و درواقع یک پایه برای مطالعه‌تان در نظر بگیرید تا رفته رفته بتوانید برنامه را اجرا کرده و در آن تغییراتی هم برای بهتر شدن ایجاد کنید.

کمال طلبی در انسان یک ویژگی ذاتی است

کمال طلبی در انسان یک ویژگی ذاتی است؛ در واقع ما بر اساس ارزش‌هایمان می‌خواهیم بیشتر شبیه آن فردی که می‌خواهیم باشیم.
اما گاهی اوقات همین کمال طلبی باعث می‌شود نتوانیم بر اساس ارزش‌هایمان اقدام کنیم! به عبارتی دیر رسیدن (با یک برنامه واقع‌گرایانه) بهتر از هرگز نرسیدن (با کمال طلبی بیش از حد) است.

برای یادگیری اصول و روش‌های برنامه‌ریزی و دلایلی که موجب شکست برنامه ما می‌شوند، مقاله‌های زیر را مطالعه کنید:

چرا برنامه‌ریزی هامون با شکست مواجه میشه :

چرا نمیتوانیم برنامه ریزی داشته باشیم؟ در طول تاریخ و از میان تمام انسان هایی که بر روی این کره خاکی قدم گذاشته اند، شما هرگز نمیتوانید انسان موفقی را پیدا کنید که بدون برنامه ریزی به موفقیت رسیده باشد. برنامه‌ریزی را میتوان تفکر پیش از عمل دانست که نتیجه آن کاهش احتمال وقوع نتایج … ادامه خواندن

به برنامه‌ات تعهد داشته باش تا موفق شی :

” افسانه یا واقعیت؟ در هر کاری برنامه ریزی یکی از مهمترین سرفصل‌های تعیین کننده موفقیت است.به طوری که اهمیت این فرآیند مهم و لزوم آن بر کسی پوشیده نیست اما همه ما با اینکه می دانیم برنامه ریزی چقدر می تواند به ما کمک کند به دلایل مختلف برنامه ریزی نمی‌کنیم یا اگر هم برنامه … ادامه خواندن

قلاب افکار منفی

یکی از بزرگترین موانع اقدام برای ارزش ها افکار و احساسات ناخوشایند است این افکار ما را به قلاب می‌اندازند و اجازه نمی‌دهند برنامه مدنظرمان را دنبال کنیم. درواقع این افکار به ذهن ما می‌آیند و تلاش می‌کنند ما را از اقدامی که میخواهیم انجام دهیم باز دارند.
در این حالت ممکن است ما خشمگین شویم یا نتوانیم خشم خود را نسبت به اتفاقات مختلف مهار کنیم، امکان دارد از دیگران فاصله بگیریم و دوری کنیم یا اینکه اوقات زیادی در رختخوابمان بمانیم و هیچ کار مهمی انجام ندهیم.

حال بهتر است ببینیم که این افکار چه چیزهایی می‌توانند باشند و باید با آنها چه کنیم.

شاید هنگام چیدن یک برنامه یا گرفتن تصمیم این افکار به سراغتان آمده باشد.

  • هیچ فایده‌ای نداره…
  • خیلی سخته من نمیتونم…
  • از پسش برنمیام…
  • اگه موفق نشم چی؟

اما با این افکار چه میتوانیم بکنیم؟
آیا می‌توانیم آن‌ها را در جایی مخفی کنیم یا در صندوقی بگذاریم و در آن را قفل کنیم؟
آیا می‌توانیم آن‌ها را مانند زباله بسوزانیم؟
آیا می‌توانیم از آن‌ها فرار کنیم و آن‌ها را پشت سر بگذاریم؟

شاید راهبردهای زیر را در مورد این افکار در پیش گرفته باشید:

اجتناب از افراد، موقعیت‌ها و مکان‌ها، تلاش برای فکر نکردن به آن‌ها، فریاد زدن، تسلیم شدن، منزوی کردن خود، ماندن در رختخواب، مصرف دارو، دخانیات، دعوا و جر و بحث، سرزنش و انتقاد به دیگری و…

بسیاری از این روش‌ها باعث ناپدید شدن احساس و افکار می‌شوند؛ اما! با این روش‌ها افکار خیلی سریع برمی‌گردند و اثر خود را مجددا بر روی فرد خواهند گذاشت.
به علاوه اینکه این روش‌ها غالبا در خلاف جهت ارزش‌ها عمل می‌کنند و ما را از ارزش‌هایمان دور می‌کنند. دقیقا به همین دلیل هرگاه سعی می‌کنیم از دست افکار و احساساتمان خلاص شویم، زندگی معمولا بدتر می‌شود.

رهایی از قلاب افکار منفی

  • توجه کردن

قبل از هر چیز باید بدانید که لازم است به این افکار توجه کنید، نه اینکه اجازه دهید این افکار شما را درگیر خود بکنند و بر شما غلبه کرده و باعث احساس ناامیدی در شما بشوند، بلکه باید تلاش کنید با آن‌ها مواجه شوید، حلی شدنی‌ها را برای خودتان حل کنید و با حل نشدنی‌ها کنار بیایید.

  • نام نهادن

برای احساسات و افکارتان نامی قرار دهید.

  • این احساس سنگینی در قفسه سینه‌ام است.
  • این خاطره‌ای دردناک از گذشته است.
  • این ترسی درباره آینده است.
  • این فکر ناخوشایندی درباره گذشته است
  • این فکر ناراحت کننده ای درباره خانواده‌ام است و…

بعد از نامگذاری، یک متوجه شدم قبل از جمله‌تان قرار دهید. متوجه شدم این احساس سنگینی در قفسه سینه‌ام است و…

  • اقدام بر اساس ارزش

سپس سعی کنید بر اساس ارزش‌هایتان اقدام کنید و کارها را انجام دهید. خیلی اوقات ممکن است حین انجام کار این افکار به سراغمان بیاید در این زمان نیز ما باید به آن حس یا فکر اهمیت دهیم.

همین توجه ساده و نام‌گذاری و در کنار آن تلاش برای اقدام بر اساس ارزش‌تان باعث رهایی از قلاب افکار و احساسات منفی می‌شود.

راستی!
پیج اینستاگرام آکادمی کاریزما رو دنبال کن تا مطالب انگیزشی و درسی روزانه‌مون رو از دست ندی 👇

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست + چهار =

>

مبین آریانی

  • 0 ثانیه
  • 0 دقیقه